حال این سوال مطرح میشود که آیا اگر سایر مدیران از رفتارهای جابز چه خوب و چه بد الگو بگیرند میتوانند به نتایجی همانند آنچه او دست یافت بشوند ؟ پاسخ تنها یک کلام است :خیر. اجرا و پیاده سازی رفتارهای جابز به تنهایی میتوانند یک سازمان را به قهقرا کشاند، مهمترین عامل موفقیت جابز ” استعداد تحسین برانگیز او در رویاپردازی و اجرای هدفمند آنها برای خلق محصولات جدید برای مشتریانش ” بود.
باید اشاره داشت که حتی در عصر ما تعداد بسیار معدودی از رهبران هستند که به اندازه جابز در مشخصات محصولات و جزئیات طراحی آنها حساسیت نشان دهند. او قبل از اینکه به ظرفیت بازار و سود حاصل از فروش محصول توجه کند به سادگی، کاربردی بودن و برآورده کردن خواسته های مشتریان توجه میکرد. این توجه در تمام بخشهای فروش، بازاریابی و برنامه ریزی کمپانی منعکس شده بود. این شیوه در مدیریت جابز مشابه روشهای مدیریتی رهبران شرکتهای والت دیسنی و ادوین لندبود، دو رهبری که جابز همواره شیوه آنان را مورد تحسین قرار میداد و این گفته مشهور جابز از همین دیدگاه نشات میگیرد :”مشتریان نمیدانند چه میخواهند تا وقتی که ما به آنان نشان دهیم.” محصولاتی که مشتریان آنها را میخرند، و نه تنها منطبق با خواسته های آنها است بلکه حس اعتمادبه نفس و شجاعت را در آنان متبلور مینماید. این مشخصه محصولات شرکت اپل به دلیل حساسیت جابز به نوع طراحی محصولات بود. ایزاکسان در کتاب خود این ویژگی جابز را مربوط به مطالعات و اعتقاد وی به ذن در مکتب بوداییسم میدانست و همچنین آشنایی او با مکانیک که از مونتاژ کردن ماشینها در گاراژ خانه خود به دست آورده بود.
بخش عمده ای از نبوغ جابز همانگونه که ایزاکسان ادعا میکرد مربوط به قدرت تصویرپردازی جابز بود که کاملا غریزی بود. او در طراحیهایش تلفیقی از رشته های گوناگون به ویژه علوم انسانی بهره گرفته بود، در واقع ترکیبی عالی از هنر و مهندسی. با افزایش سن و تجربه، استیوجابزبه مدیری بهتر در میان مردم تبدیل شد. اگرچه جابز کسی نبود که درباره نقاط منفی شخصی اش صحبت کند یا به آنها توجه کند . در جایی او اشاره میکند : «من و ووزنیاک کمپانی را بر اساس دستیابی به نتایجی فراسوی مرزهای طبیعی تاسیس کردیم و چارچوب کلی آنرا در ابتدای تاسیس مشخص کردیم، اما در ایجاد همکاری با سایر سازمانها و مردم خوب عمل نکردیم. اگر اپل بتواند توانایی خود را در این زمینه بالا ببرد خدمت بزرگی در حق خود انجام داده است.» شاید اگر جابز زمان بیشتری در اختیار داشت میتوانست خود این مشکل را برطرف کند.
منابع:
مجله Strategy + Business مقاله The Steve Jobs Way نویسنده: Jon Katzenbach
۱- کتاب Managing Human Resources by Jackson, Schuller, Werner
دیدگاه ها ۵
سجاد
۵ شهریور ۱۳۹۱ ۲:۰۹ ق٫ظواقعا مقاله عالی بود دستتون درد نکنه و خسته نباشید
جابر
۵ شهریور ۱۳۹۱ ۱۲:۵۲ ب٫ظعالی بود
خدا قوت
مجید کیانی
۵ شهریور ۱۳۹۱ ۱:۵۹ ب٫ظمقاله زیبا و نسبتا کاملی بود در مورد نتیجه گیری از این مرد بزرگ اگه نقد بیشتری در مورد این شخصیت انجام بشه نتایج بهتری حاصل میشه
pedram
۶ شهریور ۱۳۹۱ ۶:۳۸ ب٫ظممنون بچه ها عالی بود
Tony
۱۲ شهریور ۱۳۹۱ ۱۱:۳۴ ب٫ظThanks