Tweet
در مصاحبه ی آغازین وی با " کارا سوئیشر"، دکتر کتمال سابقه ی خود در مطالعات فیزیک را قبل از گذاردن این زمینه در CGI به عنوان یک دانشجوی مقطع بالا و شاغل در یک برنامه ی سرمایه گذاری شده ی ARPA برای ساخت چارچوب اولیه ی ارائه ی تصاویر تولید شده به وسیله کامپیوتر های پیچیده توضیح داد.
بعد ازاستخدام و به کار گرفته شدن برای پیوستن به بخش کامپیوتر های گرافیکی لوکافیلم منتسب به جورج لوکا در اوایل دهه ی 80 میلادی دکتر کتمال درست کمی بعد از اخراج وی از شرکت اپل با جابز ملاقات کرد. وی علاقه مندی های جابز را در زمینه ی چیزی در نهایت به پیکسار تبدیل شد، که در آن زمان این شرکت در اصل یک شرکت سخت افزاری بود که سعی در فروش سیستم های پیشرفته ی تصویر برداری داشت.
در 1991، پنج سال بعد از اینکه جابز پیکسار را خریداری کرد، این شرکت قراردادی را برای همکاری با دیزنی مبنی بر تولید فیلم های CGI امضا کرد. در آن زمان، CGI در حال ورود به مسیراصلی به عنوان فیلم هایی چون: Terminator 2و Beauty و the Beast که پیشگام استفاده از تکنولوژی پیشرفته به وسیله ی پیکسار بودند، بود.
تا سال 1995، پیکسار اولین فیلم طولانی خود، Toy Story، را ارائه کرده بود. دکتر کتمال، اشاره کرد که این فیلم به صورت عمدی بر روی شخصیت های اسباب بازی به منظور جلوگیری از مشکلاتی که در شرح واقعیت انسانها با آن مواجه هستند تمرکز کرده است، که تکنولوژی حاضر نمیتواند به سادگی از پس آن به خوبی بربیاید.
وی همچنین اشاره کرد، پیکسار بر روی هدف فیلم های خوب با داستانهای هماهنگ تمرکز کرده در حالی که دیگران بر روی حل مشکلات فنی تمرکز کردند. برای پیکسار تکنولوژی هدف اصلی نبود،بلکه بیشتر القای تکنولوژی به جریان هنری بود.
وی گفت، پیکسارخیلی زود از زمانی که به Silicon Valley نزدیک شد شروع به سود آوری کرد ، به خصوص با نظاره ی سقوط و شکست شرکت های دیگربعد از اتخاذ تصمیمات ضعیفشان. حتی بعد از به کار گرفته شدن به وسیله ی دیزنی، پیکسار یک نهاد جداگانه باقی ماند و به اندازه ی کافی برای استقلالش از هالیوود فاصله گرفت.
علاوه بر مدیریت هردو شرکت پیکسار انیمیشن و دیزنی انیمیشن، دکتر کتمال اشاره کرد که هر یک از گروهها به صورت جداگانه اداره میشوند و هردو گروه طراحی شده اند تا به یکدیگر یاری و کمک کنند حتی در زمان مواجهه با مشکلات جدی. این استقلال به هر دو واحد کمک میکند تا قویتر رشد کنند.
Larry Ellison در Oracle
به دنبال دکتر کتمال، والت ماسبرگ الیسون را که به Oracle به عنوان رئیس اجرایی آن از سال 1977 خدمت میکرده است معرفی کرد. الیسون جزئییات سیر تکاملی روبه رشد محاسبات انبوه را انجم میداد که با تلاشهایی با هدف جایگزین کردن کامپیوتر های شخصی بزرگ و پیچیده با NCهای ساده تر و یا کامپیوتر های شبکه ای در اواخر دهه ی 90 آغاز کرد.
الیسون در بیاناتش در حالی که نیاز مبرم شبکه ی کاربری را بیان میکرد گفت PC ها وسیله هایی مسخره هستند با اشاره به فیس بوک به عنوان قطعه درخشانی از تکنولوژی و بحث درباره ی تلاشهای تاریخی گوگل.
الیسون درباره ی بازاریابی مدرن جایی که شبکه های اجتماعی به شرکت ها اجازه میدهند تا بازخورد سریعی را بدست آورند بحث کرد ، با بیان اینکه: مشتریان اکنون مجهزند. قبل از شگفت زده شدن از اینکه بازار مشتریان اکنون بزرگتر از بازار تشکلات اقتصادی است. وی همچنین اشاره کرد که استفاده ی Oracle از خورشید هزینه های خودش را تامین کرده است و این سخت افزار عمدتا همانند نرم افزار است. با اشاره به اینکه آی فون خاص و با ارزش است مختصا بدلیل نرم افزار سطح بالایش.
catmull و ellison درباره ی جابز
بعد از مصاحبه های شخصی آنها تمامی چیزهای دیجیتالی ارائه کردند یک ویدیوئی را از سری کلیپ های استیوجابز در کنفرانس، و دو نفر گوینده را جهت صحبت درباره ی تجربیات و خاطراتشات در زمان کار با جابز دعوت کردند.
هر دو تن ملاقات کردند با جابز اندکی بعد از اخراج وی از اپل در سال 1986 حدود یک چهارم قرن پیش. در میان مشاهدات و ملاحظاتشان این موضوع بود که جابز توانایی یادگیری از اشتباهات را داشته. الیسون منحصرا اشاره کرد که انحراف (خروج) جابز از اپل عمدتا به دلیل توانایی ضعیف وی درمذاکره با هیئیت مدیران اپل بوده است.
هیئت مدیران اپل عمدتا بدلیل مسائل شخصی اشتباه بزرگی را انجام دادند ، الیسون این موضوع را قبل از این امر بیان کرد که بدلیل رهبران جوان نسل امروز و دیروز جابز در Silicon Valley به هیئت رئیسان آنها دیگر اعتماد نکنید، به ویژه اشاره کرد که Sergey Brin در گوگل و Larry Page و Facebookمنتسب به Mark Zuckerberg که میتوانند اعضای هیئت خود را اخراج کنند اما خود نمیتوانند به وسیله ی این اعضا اخراج شوند.
توانایی جابز در مورد یادگیری از اشتباهات و یا یادگیری از تلاشهایی که موثر واقع نشده است باعث بیان مشاهدات دکتر کتمال در این باره شد و گفت زمانی که شما کرانها را محک میزنید، با آن چه میکنید؟ به خصوص در پیکسار تمرکز جابز بر روی اهمیت مردم بود که باعث یک طراحی اصلی برای قسمت اصلی و فرماندهی این شرکت شد به جای اینکه تنها یک تفکر خدماتی بیانی باشد.
الیسون گفت، علاوه بر نبوغ وی ،وی دارای یک تفکر مجزا و توجه به جزئیات بود. وی جابز را به عنوان یک بازرس وسواسی توصیف کرد و گفت وی قصد داشت تا تمامی جنبه ها ی نه تنها ابزار های حد واصل کاربران بلکه چگونگی پرداخت هزینه های این ابزار در فروشگاه ها ، چگونه به نظر رسیدن آنها در جعبه ها ،چگونگی باز کردن جعبه ها و همچنین چگونگی خریداری تولیدات اپل و بسیاری موارد دیگر را مهندسی کند.
استیو جابز خدای کارهای طاقت فرسا بود، چگونه وی نیرویی همانند اسب بخار را بکار میگرفت و صرف میکرد تا زمانی که مشکلات حل شود. الیسون گفت تعداد بسیار زیادی از ایده های خوب وجود دارد اما تبدیل آنها به تولیدی بیهمتا به صورت غیرقابل باوری سخت است. وی منحصرا مقدار ناچیزی از اختراعات جابز که به سادگی رونوشت شده است از Macintosh از Xerox PARC. بیان کرد.
الیسون گفت وی با نحوه ی استفاده از Alto computer PARC که بر روی آن کار میکرده است آشنا بوده است اما به پایان رساندن کار Alto و تبدیل آن به Macintosh کاری بس پیچیده و دشوار بود. وی افزود، Henry Ford اتومبیل را اختراع نکرد بلکه آنرا ارزان و قابل دسترس ساخت.
دکتر کتمال گفت جابز هیچگاه به جلسات شرح گزارشات نمیامد. وی اعتماد داشت که دیگران چیزهایی را که وی انجام نداده است میدانند. وی افزود، قلب جابز به صورت کاملا خردمندانه داخل اپل بود. او تفاوت این موضوع را درک میکرد که چه زمانی داخل آن باشد و چگونه دیگران را حمایت کند.
با وجود مجادله های گاهگاهی با کارکنان بر سر شایستگی تصمیم طراحی خاصی جابز زمانی که اشتباه میکرد به سادگی متقاعد میشد. بهترین ایده برنده میشود. شما مجبور به ترغیب کردن آن هستید، اما او گوش میداد. وی قصد داشت تا بهترین تولید ممکن را بسازد.
الیسون افزود با وجود برنامه ریز نبودن جابز دانش لازم و درک لازم برای این سیستم کامل را داشت تا با مهندسان به عنوان یک ویراستار بزرگ کار کند. وی افزود جابز دارای ظرافت طبع پیکاسو و حس ابتکار ادیسون بود.
سوال شد چگونه دیگران رموز موفقیت جابز را کپی کرده اند؟ هر دوی آنها اتفاق نظر داشتند که اگر شما در حال کپی ظاهر هستید درواقع شما در حال کپی چیزهای اشتباه هستید.الیسون گفت اپل به یکی از با ارزش ترین شرکت های دنیا تبدیل شد در حالی که این حتی یکی از اهداف این شرکت هم نبود.
جابز پر از دلمشغولی برای تولیدات عالی و زیبا بود.و همیشه درباره ی تولیدات و چیزهای بزرگ دیگر صحبت میکرد. هر دوی آنها درخشش جابز را نه به عنوان یک دنباله رو به بلکه با یک ذات خلاق گونه توصیف کردند.
الیسون گفت: اگر همه همین کار را انجام میدهند، اگر در اشتباه باشند چه؟
منبع:
بعد ازاستخدام و به کار گرفته شدن برای پیوستن به بخش کامپیوتر های گرافیکی لوکافیلم منتسب به جورج لوکا در اوایل دهه ی 80 میلادی دکتر کتمال درست کمی بعد از اخراج وی از شرکت اپل با جابز ملاقات کرد. وی علاقه مندی های جابز را در زمینه ی چیزی در نهایت به پیکسار تبدیل شد، که در آن زمان این شرکت در اصل یک شرکت سخت افزاری بود که سعی در فروش سیستم های پیشرفته ی تصویر برداری داشت.
در 1991، پنج سال بعد از اینکه جابز پیکسار را خریداری کرد، این شرکت قراردادی را برای همکاری با دیزنی مبنی بر تولید فیلم های CGI امضا کرد. در آن زمان، CGI در حال ورود به مسیراصلی به عنوان فیلم هایی چون: Terminator 2و Beauty و the Beast که پیشگام استفاده از تکنولوژی پیشرفته به وسیله ی پیکسار بودند، بود.
تا سال 1995، پیکسار اولین فیلم طولانی خود، Toy Story، را ارائه کرده بود. دکتر کتمال، اشاره کرد که این فیلم به صورت عمدی بر روی شخصیت های اسباب بازی به منظور جلوگیری از مشکلاتی که در شرح واقعیت انسانها با آن مواجه هستند تمرکز کرده است، که تکنولوژی حاضر نمیتواند به سادگی از پس آن به خوبی بربیاید.
وی همچنین اشاره کرد، پیکسار بر روی هدف فیلم های خوب با داستانهای هماهنگ تمرکز کرده در حالی که دیگران بر روی حل مشکلات فنی تمرکز کردند. برای پیکسار تکنولوژی هدف اصلی نبود،بلکه بیشتر القای تکنولوژی به جریان هنری بود.
وی گفت، پیکسارخیلی زود از زمانی که به Silicon Valley نزدیک شد شروع به سود آوری کرد ، به خصوص با نظاره ی سقوط و شکست شرکت های دیگربعد از اتخاذ تصمیمات ضعیفشان. حتی بعد از به کار گرفته شدن به وسیله ی دیزنی، پیکسار یک نهاد جداگانه باقی ماند و به اندازه ی کافی برای استقلالش از هالیوود فاصله گرفت.
علاوه بر مدیریت هردو شرکت پیکسار انیمیشن و دیزنی انیمیشن، دکتر کتمال اشاره کرد که هر یک از گروهها به صورت جداگانه اداره میشوند و هردو گروه طراحی شده اند تا به یکدیگر یاری و کمک کنند حتی در زمان مواجهه با مشکلات جدی. این استقلال به هر دو واحد کمک میکند تا قویتر رشد کنند.
Larry Ellison در Oracle
به دنبال دکتر کتمال، والت ماسبرگ الیسون را که به Oracle به عنوان رئیس اجرایی آن از سال 1977 خدمت میکرده است معرفی کرد. الیسون جزئییات سیر تکاملی روبه رشد محاسبات انبوه را انجم میداد که با تلاشهایی با هدف جایگزین کردن کامپیوتر های شخصی بزرگ و پیچیده با NCهای ساده تر و یا کامپیوتر های شبکه ای در اواخر دهه ی 90 آغاز کرد.
الیسون در بیاناتش در حالی که نیاز مبرم شبکه ی کاربری را بیان میکرد گفت PC ها وسیله هایی مسخره هستند با اشاره به فیس بوک به عنوان قطعه درخشانی از تکنولوژی و بحث درباره ی تلاشهای تاریخی گوگل.
الیسون درباره ی بازاریابی مدرن جایی که شبکه های اجتماعی به شرکت ها اجازه میدهند تا بازخورد سریعی را بدست آورند بحث کرد ، با بیان اینکه: مشتریان اکنون مجهزند. قبل از شگفت زده شدن از اینکه بازار مشتریان اکنون بزرگتر از بازار تشکلات اقتصادی است. وی همچنین اشاره کرد که استفاده ی Oracle از خورشید هزینه های خودش را تامین کرده است و این سخت افزار عمدتا همانند نرم افزار است. با اشاره به اینکه آی فون خاص و با ارزش است مختصا بدلیل نرم افزار سطح بالایش.
catmull و ellison درباره ی جابز
بعد از مصاحبه های شخصی آنها تمامی چیزهای دیجیتالی ارائه کردند یک ویدیوئی را از سری کلیپ های استیوجابز در کنفرانس، و دو نفر گوینده را جهت صحبت درباره ی تجربیات و خاطراتشات در زمان کار با جابز دعوت کردند.
هر دو تن ملاقات کردند با جابز اندکی بعد از اخراج وی از اپل در سال 1986 حدود یک چهارم قرن پیش. در میان مشاهدات و ملاحظاتشان این موضوع بود که جابز توانایی یادگیری از اشتباهات را داشته. الیسون منحصرا اشاره کرد که انحراف (خروج) جابز از اپل عمدتا به دلیل توانایی ضعیف وی درمذاکره با هیئیت مدیران اپل بوده است.
هیئت مدیران اپل عمدتا بدلیل مسائل شخصی اشتباه بزرگی را انجام دادند ، الیسون این موضوع را قبل از این امر بیان کرد که بدلیل رهبران جوان نسل امروز و دیروز جابز در Silicon Valley به هیئت رئیسان آنها دیگر اعتماد نکنید، به ویژه اشاره کرد که Sergey Brin در گوگل و Larry Page و Facebookمنتسب به Mark Zuckerberg که میتوانند اعضای هیئت خود را اخراج کنند اما خود نمیتوانند به وسیله ی این اعضا اخراج شوند.
توانایی جابز در مورد یادگیری از اشتباهات و یا یادگیری از تلاشهایی که موثر واقع نشده است باعث بیان مشاهدات دکتر کتمال در این باره شد و گفت زمانی که شما کرانها را محک میزنید، با آن چه میکنید؟ به خصوص در پیکسار تمرکز جابز بر روی اهمیت مردم بود که باعث یک طراحی اصلی برای قسمت اصلی و فرماندهی این شرکت شد به جای اینکه تنها یک تفکر خدماتی بیانی باشد.
الیسون گفت، علاوه بر نبوغ وی ،وی دارای یک تفکر مجزا و توجه به جزئیات بود. وی جابز را به عنوان یک بازرس وسواسی توصیف کرد و گفت وی قصد داشت تا تمامی جنبه ها ی نه تنها ابزار های حد واصل کاربران بلکه چگونگی پرداخت هزینه های این ابزار در فروشگاه ها ، چگونه به نظر رسیدن آنها در جعبه ها ،چگونگی باز کردن جعبه ها و همچنین چگونگی خریداری تولیدات اپل و بسیاری موارد دیگر را مهندسی کند.
استیو جابز خدای کارهای طاقت فرسا بود، چگونه وی نیرویی همانند اسب بخار را بکار میگرفت و صرف میکرد تا زمانی که مشکلات حل شود. الیسون گفت تعداد بسیار زیادی از ایده های خوب وجود دارد اما تبدیل آنها به تولیدی بیهمتا به صورت غیرقابل باوری سخت است. وی منحصرا مقدار ناچیزی از اختراعات جابز که به سادگی رونوشت شده است از Macintosh از Xerox PARC. بیان کرد.
الیسون گفت وی با نحوه ی استفاده از Alto computer PARC که بر روی آن کار میکرده است آشنا بوده است اما به پایان رساندن کار Alto و تبدیل آن به Macintosh کاری بس پیچیده و دشوار بود. وی افزود، Henry Ford اتومبیل را اختراع نکرد بلکه آنرا ارزان و قابل دسترس ساخت.
دکتر کتمال گفت جابز هیچگاه به جلسات شرح گزارشات نمیامد. وی اعتماد داشت که دیگران چیزهایی را که وی انجام نداده است میدانند. وی افزود، قلب جابز به صورت کاملا خردمندانه داخل اپل بود. او تفاوت این موضوع را درک میکرد که چه زمانی داخل آن باشد و چگونه دیگران را حمایت کند.
با وجود مجادله های گاهگاهی با کارکنان بر سر شایستگی تصمیم طراحی خاصی جابز زمانی که اشتباه میکرد به سادگی متقاعد میشد. بهترین ایده برنده میشود. شما مجبور به ترغیب کردن آن هستید، اما او گوش میداد. وی قصد داشت تا بهترین تولید ممکن را بسازد.
الیسون افزود با وجود برنامه ریز نبودن جابز دانش لازم و درک لازم برای این سیستم کامل را داشت تا با مهندسان به عنوان یک ویراستار بزرگ کار کند. وی افزود جابز دارای ظرافت طبع پیکاسو و حس ابتکار ادیسون بود.
سوال شد چگونه دیگران رموز موفقیت جابز را کپی کرده اند؟ هر دوی آنها اتفاق نظر داشتند که اگر شما در حال کپی ظاهر هستید درواقع شما در حال کپی چیزهای اشتباه هستید.الیسون گفت اپل به یکی از با ارزش ترین شرکت های دنیا تبدیل شد در حالی که این حتی یکی از اهداف این شرکت هم نبود.
جابز پر از دلمشغولی برای تولیدات عالی و زیبا بود.و همیشه درباره ی تولیدات و چیزهای بزرگ دیگر صحبت میکرد. هر دوی آنها درخشش جابز را نه به عنوان یک دنباله رو به بلکه با یک ذات خلاق گونه توصیف کردند.
الیسون گفت: اگر همه همین کار را انجام میدهند، اگر در اشتباه باشند چه؟
منبع: